ماجرای نیمروز یک شیشلیک خور حرفه ای! ، ایمان بیاوریم به شروع فصل سرد

به گزارش مجله یک کامپیوتر، مهدویان، تب تندی بود که زود سرد شد، اما همان تندی و داغی مانع از آن بود که بعضی این سرمای قریب الوقوع را باور نمایند.

ماجرای نیمروز یک شیشلیک خور حرفه ای! ، ایمان بیاوریم به شروع فصل سرد

گروه فرهنگی خبرنگاران- سید مهدی حاجی آبادی؛ حالا با اطمینان می توان گفت که دور مهدویان به خاتمه رسید. دو ری که شروع نشد. فیلم ماجرای نیمروز 2 نشان می داد که مهدویان اشتباه رفته است، اشتباهی بی بازگشت، و دیگر فیلمساز نخواهد شد؛ با کمال تأسف مهدویان، تب تندی بود که زود سرد شد، اما همان تندی و داغی مانع از آن بود که بعضی این سرمای قریب الوقوع را باور نمایند. اما امروز دیگر در وجود او، باید ایمان بیاوریم به شروع فصل سرد.

مسئله مهدویان در شیشلیک فقر و عدالت است؛ بی آنکه جواب را پیدا کند، و آدمی مثل او هرگز به جواب نخواهد رسید. شکاک است، اما این شک را مقدمه رسیدن به یقین و بعد هم قطعیت و قاطعیت قرار نمی دهد. فقط شک می نماید و دیگران را به شک می اندازد و بعد هم رهایشان می نماید، چرا که خودش هم به جواب نرسیده است. وقتی که به جغرافیای شیشلیک می روی باید قبول کنی که دو ساعت از زندگی ات را در یک فضای آکنده از تکه های کلامی سطحی، عصبانیت، اتهام و توهین و نهایتا بیانیه ای بلند علیه انقلاب سر کنی.

شیشلیک بیش تر از آنکه نگران عدالت باشد نگران آن است که طرح اولیه خود را برای فیلمنامه به نتیجه برساند، هر چند پرسوناژ های آن هرگز حیات واقعی پیدا ننمایند. پرسوناژ های فیلم هرگز از محدوده فیلمنامه ژوله فراتر نمی فرایند، چرا که نقض هایی کاملاً کلیشه ای دارند و وجودشان فقط جزئی از وجود یک آدم است. انتخاب هنرپیشه ها نیز بسیار معمولی است. آدم ها به خوب، بد، خبیث، حسود، بدبین، خوشبین، سنتی و ... تقسیم شده اند، حال آنکه داستان فیلم به کاراکتر هایی پیچیده تر و واقعی تر نیازمند است؛ و بعد هم مشکل کثرت وقایع... داستان فیلم از همان شروع طوری طراحی شده است که در یک فیلم دو ساعته نمی گنجند. از همان شروع در صحنه صف کارگران کارخانه، مصاحبه عطاران و تصویرگری فقر و نداری، آدم در می یابد که کارگردان مغلوب معضل تصنع است. عجولانه. بدون دقت کافی، و ناشیانه... در همه چیز؛ با تصوری کاملاً کلیشه ای از سینما و تا آخر اشتباهات مشخصی را مرتباً تکرار می نماید.

شیشلیک که از ماجرای فرماندار ورامین وام گرفته شده، صراحتا ادامه دنیا لاتاری است این بار با خوانشی دیگر، فقرای حاشیه نشینی که توسط مدیر کارخانه پشم ایران (با گریمی شبیه استاندار خوزستان) طوری استثمار شده اند که از کودکی آموخته اند کمترین رفاه مساوی با گناه است و حتی نام بردن غذایی غیر از سیب زمینی در آن منطقه مساوی با اخراج فرزند و پدر از مدرسه و کارخانه است!

فیلم سرتاسر زخم و کنایه است، همسر رضا عطاران با مختصات بانوان روضه خوان مراسمی زنانه مشابه روضه دارند که در آن زنان را از هرگونه کسب و رزق حلال جز سیب زمینی و املت برحذر می دارد.

مدرسه بچه ها نیز در حال تدارک جشن سالگرد اتفاقی به نام جشن گرسنگان است که طی آن بسیاری از مردم از فقر مرده اند و دم برنیاوردند! جشنی درست مشابه مراسم دهه فجر که در مدارس اجرا می شد!

زبان فیلم در سکانس های متعددی برای خنده دریافت الکن است؛ کار به جایی می رسد که مهدویان در چند سکانس القای همجنس بازی دو نقش اصلی قصه را دستاویز قرار می دهد.

اشکال کار اینجاست که وقتی به اینجا می رسیم باز هم هیچ چیز مانع از آن نیست که امکانات سینما در اختیارش قرار بگیرد و فیلم بسازد، البته باید به آزادی احترام گذاشت حتی اگر به ساختن فیلم هایی، چون شیشلیک منجر گردد. حتی آزادی افرادی به ایجاد محیطی ناامن برای دیگران منجر گردد!

مهدویان به واقع یک شیشلیک خور حرفه ای است؛ سال ها با بودجه نهاد های حاکمیتی فیلم ساخت و از سویی سوگمندانه در عزای همین مردمی می نشیند که مستند رئیس جمهوری را کارگردانی کرد که مصائب انتخابش را مردم می کشند.

حال که شیشلیک حاکمیتی به پایان رسید و مهدویان توان اقتصادی ساخت فیلم های مستقل را پیدا کرد، ناگهان در روبه رو استاده و خندان به ریش حامیانش بیانیه می سازد.

مهدویان متعلق به قشری از جامعه ایران است که هرگز روشنفکر نخواهد شد. اگر بخواهد ادای روشفکر ها را در بیاورد فیلمی مثل شیشلیک می سازد که یک فیلم فارسی است و هر پلان فیلم داد می زند که سازنده فیلم از روشنفکری و مراتب و لوازم آن بی خبر است و فقط بیانیه خوانی حیران است.

در حقیقت این مهدویان نیست که فیلم می سازد بلکه این فیلم است که مهدویان می سازد. او همیشه درون خود را تصویر می نموده است و اگر اینچنین باشد، چگونه می توان آن دورویی سرد و ریشه دار را تحمل کرد؟

dorezamin.com: دور زمین | سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده! تور ارزان، تور لحظه آخری، اروپا، تور تایلند، تور مالزی، تور دبی، تور ترکیه

منبع: خبرگزاری دانشجو
انتشار: 24 مهر 1400 بروزرسانی: 24 مهر 1400 گردآورنده: 1com.ir شناسه مطلب: 50285

به "ماجرای نیمروز یک شیشلیک خور حرفه ای! ، ایمان بیاوریم به شروع فصل سرد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ماجرای نیمروز یک شیشلیک خور حرفه ای! ، ایمان بیاوریم به شروع فصل سرد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید